پسرم از روی پله ها افتاد. دستش شکست.
بیشتر از من عبد الحسین هول کرد.
بچه را که داشت به شدت گریه می کرد، بغل گرفت.
از خانه دوید بیرون. چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.
ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.
تا به او رسیدم، یک تاکسی گرفت.
در آن لحظه ها، ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.
شهید عبد الحسین برونسی
رای دیدن تصویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به شهید حمید باکری...