شهید حاج محمد ابراهیم همت:
بر فرض که صد و پنجاه میلیارد دلار گرفتیم، جواب خون یک نفر از بسیجیهای ما میشود؟
سازش و صلح با کفر حرام است. با کفر بر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است. نه خصلت مؤمنین و متقین. ما هیچ چارهای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.
امروز صلح و سازش و سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت، افتضاح به دنبال دارد و نسل آینده را به لجن میکشاند و اسلام را از بین میبرد. امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما میجنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چارهای جز انتخاب این راه نداریم.
برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به شهید حاج احمد متوسلیان ...
از اینجا شروع شد...
همیشه ظهر ها و مغرب مسجد بود. خیلی به نماز علاقه داشت، هنوز هفت سالش نشده بود ولی می گفت: اگر من رو برای نماز صبح بیدار نکنی مدرسه نمی رم.
به نقل از مادر شهید عبدالله معیل
برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ...مجاهدان امروز...
شهامت و فداکاری آتشنشانانی که در عملیات نجات مردم، خود دچار حادثهی خطیر شده و در حال فداکاری متعهدانه به امتحانی دشوار گرفتار آمدهاند، دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده می سازد.
امام خامنه ای حفظه الله
برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
طراحی تقدیم به شهدای مظلوم حادثه ساختمان پلاسکو...از اینجا شروع شد
گرم بازی بودیم، به مهدی پاس دادند، فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد تو همین لحظه حساس، به یکباره مادر مهدی آمد روی تراس خانه شان و گفت: مهدی... آقا مهدی برای ناهار نون نداریم، برو از سر کوچه نون بگیر مادر. دیگه ادامه نداد، توپ رو به هم تیمی اش پاس داد و دوید به سمت نانوایی.
منبع: کتاب دوران طلایی
برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به آیت الله قاضی...هفته دفاع مقدس گرامی باد...
ایستادگی هشت ساله جمهوری اسلامی و ملت ایران در دفاع مقدس چیز کوچکی نبود. این نشان داد که توانایی های نظامی و امنیتی قدرتهای مسلط بر عالم قادر نیستند از ایستادگی یک ملت بکاهند.
امام خامنه ای مدظله العالی
93/06/13
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی A2 با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
طرح از برادر عزیزم حسین فرهانی...
هفته دولت گرامی باد.
حقا شهید رجایی و باهنر مظهر کار و تلاش مؤمنانه و پایبندیِ بیاغماض
به اصول. آنها در هر نقشی که حضور داشتند، همین پایبندیِ بدون اغماض به
مبانی و ارزشها را در جریان کار کشور اعمال و اجراء کردند.
مقام معظم رهبری حفظه الله ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی A3 با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
طرح از برادر عزیزم محمد حسین امانی...
اللهم فک کل اسیر
#حاج احمد متوسلیان_اسیر دست رژیم منحوس صهیونیستی
طراحی برای گروه فرهنگ بهتر
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به مادر شهید...مرداد، بازار گرم شهادت...
طراحی برای گروه فرهنگ بهتر
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به شهید مصطفی ردانی پور...ویژه مساجد، مدارس و گروه های فرهنگی...
ثواب این طراحی تقدیم به ارواح پاک شهدای مدافع حرم...
90 طرح در ادامه مطلب...
طراحی شده برای گروه فرهنگ بهتر
حاج حسین خرازی:
"شما هیچ لازم نیست اگر کاری رو برای خدا می کنید اون کارو بیاید بگید...
یعنی اگر ما یه جایی رفتیم که ماموریت لشکر نبود و دیدیم که باید بجنگیم و برای رضای خدا رفتیم و جنگیدیم... اینو نیایم بگیم...
خدا که دیده ما کردیم... چه دلیلی داره بیایم بگیم...
اگر کار برای خداست پس گفتن برای چه؟"
8 اسفند، سالروز شهادت این شهید بزرگوار، گرامی باد. شادی روحش صلوات.
برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی A2 و لب تاب با ذکر صلوات بر روی آنها آن کلیک کنید.
یه شب با رمز "یا فاطمه الزهرا" عملیات کربلای 5 آغاز شد و در طول چند ماه حاج حسین خرازی به همراه 65 هزار رزمنده دیگر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و خط عراق را شکستند تا مسیر کربلا را برای هم وطنان خود باز کنند.
امسال هم من برنامه کربلای 94 خودم رو به حاج حسین سپردم تا مسیر کربلا را برای من باز کند و به عینه دیدم که بسیاری از کار هایی که قرار بود به سختی انجام بشه و یا شاید حتی انجام نشه، به راحتی انجام شد. و خوشبختانه مسیر برای من هم باز شد... حلال کنید...
ثواب این سفر زیارت اربعین تقدیم به حاج حسین خرازی...
پ. ن . میشد خیلی بهتر و قشنگ تر حق مطلب رو ادا کرد... ولی الان ساعت 12:29 شبه و من هم دیشب 2 ساعت کلا خوابیدم و ساعت 2 باید حرکت کنم به سمت فرودگاه...
بهتر از این که کسی لحظه ی پابوسی تو نفس آخر خود را بکشد پا نشود...
تقریبا یک ساعت از اذان ظهر گذشته بود.. سرما خورده بودم خیلی بی حال... از صبحم سر کلاس...
باخودم گفتم نمازو میرم خونه میخونم... از خیابونای دانشگاه همینطوری سرم پایین بود رد می شدم.. سرمو بلند کردم... چشمم به جمعیتی از دانشجو ها خورد که همینجوری وایساده بودن و همه تیپ آدمی بینشون بود و (البته بیشتر مذهبی)... کنجکاو شدم جلو رفتم... که تابلوی مسجد... جلوی چشمم ظاهر شد... و برای اولین بار با مسجد دانشگاه رو به رو شدم... جلوتر که رفتم فهمیدم جمعیت جلوی مزار شهدای گمنام ... تازه فهمیدم که دانشگامون 5 تا شهید گمنامم داره... کنار شهدا که رفتم کلی انرژی گرفتم و نمازمم همونجا تو مسجد دانشگاه خوندم...(انقدر انرژی گرفته بودم که کلی هم دور و بر مسجد دانشگاه گشتم و چیزا و جاهای جدید پیدا کردم...)
خدایا شکرت ... شهدا دعوتم کردن مسجد دانشگاه...